نتایج جستجو برای عبارت :

هرروز صبح وشب سه بار خوانده شود

دختره هرروز داره یه آرزوش و زنده به گور میکنه، هرروز خوشیا مثل ماهی از زیر دستش سر میخورن و غما جا رو براش پر میکنن و هرروز با بعد جدیدی از غصه آشنا میشه ولی هنوز به مضخرف ترین شکل ممکن امیدواره و نمیخواد شرایط و بپذیره. یکی نیست بهش بگه لعنتی هنوز چن روز ازش نگذشته که به وضوح تهش و دیدی و گفتی اگه این جهنم نست پس چیه...
دختره خله...
این همه راه جلوی پاش بود و با انتخابا و تصمیمیای غلط گند زذ به همشون...
این همه خوشی داشت و کاسهی صبرش بد جایی لبریز شد
منتظر باشی به فراوانی آگاهی،ایمان،عشق برسی غلط است، هرچیزی را از کم شروع کن تا جایی که میتوانی!
یعنی نیاز نیست اونقدری بمونی تا مومن کامل بشی! شاید اصلا نشدی! تو میدونی چقدر وقت داری؟
عاشق میخواهی بشوی؟
عاشق چه چیزی میخواهی بشوی؟
از کنارش هرروز رد شو
هرروز نگاهش کن در یک ساعت مخصوصی...
#حاج آقا پناهیان
ادامه مطلب
منتظر باشی به فراوانی آگاهی،ایمان،عشق برسی غلط است، هرچیزی را از کم شروع کن تا جایی که میتوانی!
یعنی نیاز نیست اونقدری بمونی تا مومن کامل بشی! شاید اصلا نشدی! تو میدونی چقدر وقت داری؟
عاشق میخواهی بشوی؟
عاشق چه چیزی میخواهی بشوی؟
از کنارش هرروز رد شو
هرروز نگاهش کن در یک ساعت مخصوصی...
#حاج آقا پناهیان
ادامه مطلب
رفتم دکتر. نشستیم فکرهایمان را روی هم گذاشتیم و به سه نکته رسیدیم! علت ارتعاشات 1-فشار عصبی چند روز پیش و 2-موبایل 3-کم خوابی ست.
نتیجتا من برای حفظ سلامت جسمی و کمی هم سلامت فکری باید این سه را مدیریت کنم. حالا چندتا مسئله پیش می آید! مقاله خواندن ها و کتاب خواندن ها با موبایل بوده تا الان، چه کنم؟ روی بیاورم به مجلات و کتاب های کاغذی! پس لازم است سری به کتاب فروشی مسترامیدی دلبرم بزنم، احتمالا برایم چایی بریزد و از رمانی که به تازگی خوانده بگوید
دیگه کم کم داریم نزدیک میشیم به روزای گندِ هرروز بدبختی کشیدن و گریه کردن و تو سری خوردن:)منم بادکنک دوست دارم:/آقا باید برم کارتمو از کتابخونه بگیرمیه کتابخونه تو بلوار پشتیه خونمون هست.. من شهریور عضو شدم.. بعد یه روز تو آبان رفتم اونجا درس بخونم کارتمم بگیرم.. از شانس من.. کارتم گم شده بود.. حالا همه اونایی که مثلا خردادم عضو شده بودن کارتاشون بودا..من گم شده بودم.. بعد گفتم انیس ترم جدیدش که شروع شد.. امیدم رف.. منم هرروز میرم کتابخونه کارتمم می
مادر به فروشگاه رفت. 
با یک نایلون و چندقلم خرید برگشت. 
پرسیدم: «چقدر شد؟»، گفت: «۱۲۰ هزارتومن.» 
پی‌نوشت: و این یعنی ما الان در سرزمینی نفس می‌کشیم که هرروز بر شمار مردمانی که شب‌ها گرسنه سر بر زمین می‌گذارند، افزوده می‌شود، مردمانی که آرزوهایشان هرروز دور و دورتر می‌شود، مردمانی که امید در دلشان می‌میرد. غصهٔ این قصه عاقبت دق می‌دهد مرا...
مدّت هاست که موهامو چندان کوتاه نمی کنم، تا حدّی در جریان یه سری جوش های ریز و درشت روی پیشونیم و زیر موها بودم امّا چون توسط موها پوشونده شده بود زیاد هم برام اهمّیتی نداشت. تا این که اخیرا و بخاطر کرونا دست به موزر شدم و موها رو با شماره کوچیکتری نسبت به پیرایشگاه اصلاح کردم و این جوش ها بیشتر توی چشم اومدن. هر بار جلو آینه می رفتم و می رم، چشمام به سمت پیشونیم می ره. بعد از اصلاح که متوجّه شدم اوضاع واقعا خراب هست یکم رعایت کردم و یه چیزایی رو
رابطه با فرزند خوانده در ابتدا می تواند بسیار سخت باشد. اما با کمی تلاش میتوان رابطه را بهبود بخشید. تنها کاری که لازم است انجام دهید اینست که در همان ابتدا بنیان رابطه را خوب بنا کنید. اگر همه چیز خوب پیش برود این رابطه همانند آهن محکم خواهد شد. در این مقاله راه های تقویت رابطه با فرزند خوانده ها را به طور کامل گفته ایم. ادامه مطلب را ببینید. 
ادامه مطلب
امام سجادعلیه السلام و سایر اسیران را در شام ، در آستانه درب مسجد، نگه داشتند؛
در آن هنگام فردی سالخورده نزدیک آنان آمد و گفت: سپاس خداوندی که شما را کشت و
مردم را از شوکت شما آسوده ساخت و یزید را بر شما مسلط کرد. امام خطاب به وی فرمود:
‌ای پیر! آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: آری. امام فرمود: آیا این آیه را خوانده‌ای که
می‌فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» [۱]؛ گفت: خوانده‌ام.
امام فرمود: ما «قربی» هستیم. و افزود آیا آیه «و آت ذو
گاه تمام دل‌خوشی ام می‌شود سجاده ی گوشه ی اتاقم. نه به سبب نماز هایی که رویش خوانده ام‌. که هر چه رویش خوانده ام، مایه ی شرمساری ست ... بلکه به سبب نماز هایی که رفقایی امثال ِ ساناز، روی سجاده ام خوانده اند. گاه، خدا را قسم می‌دهم به پاکیِ آن ها که روی سجاده ام قنوت گرفته اند. که روی سجاده ام سجده رفته اند. گاه تمام دل‌خوشی ام می‌شود اینکه سجاده ام متبرک است به آدم های درست و حسابی ِ دم و دستگاه خدا.
برای همین دلم رضا نمی‌دهد به کنار گذاشتنش. به
به نام خداوند هستی بخش. 
چند سالی است که به لطف خدا سرگرم و دلخوش به دنیای حقوقخوانی ام. در این مدت هر آنچه از خوانده هایم را که به آوردگاه مباحثه با دوستان بردم یا در معرض نقد ایشان نهادم, برایم ماندگار شد و آنچه را از باب کاهلی یا بخل مکتوم داشتم از میان رفت. ایجاد این وبلاگ نیز برای ثبت خوانده ها و نظرهاست و امیدوارم آغازی باشد بر تداوم ماندگارها.
 
زندگی کردن واقعا سخت شده . اینکه تو طوفان خبرهای گند قرار گرفتی ، هرروز هزارتا خبر میشنوی که وجودتو میلرزونه و در ازای اونا حتی یه چیز نمیشنوی که به خودت بگی آخیش! نفس کشیدن ، از رو تخت تکون خوردن ، سرکار رفتن همه و همه خودشون جز دشوارترین کاران . اینکه هرروز اتفاقی میوفته که بیشتر بهت یادآوری کنه که چقدر ضعیفی، که زندگی هیج تضمینی نداره و هیچ اطمینانی به بقات نیست . اینا اونقدری سنگین و ترسناکن که دیگه نمیشه سبزی درخت‌های بهار رو ببینی و فک
داود رقى از حضرت صادق علیه السلام نقل می‌کند آن حضرت فرمودند: از این دعا دست برندار و سه مرتبه در صبح و سه مرتبه در شب آن را بخوان.«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ».«خداوندا! من را در آن پوششى که از هر بلا و آفتى حفظ مى‏ کند و هر کسى را که بخواهى در آن قرار مى ‏دهى، قرار بده».الکافی، ج‏2، ص: 534آیت الله بهجت(ره) می فرمود: برای حفظ انسان صبح و شام سه بار گفته شود «اللهم اجعلنی فی دِرعِک الحَصی
ما آدم ها همیشه دوست داریم دیگران رو تغییر بدیم، نگاه می کنیم ببینیم
هرکسی چه عادت یا رفتار و ویژگی بدی داره تا سریع بهش گوشزد کنیم. اما لطفا
انقدر دنبال انتقاد کردن از دیگران نباشید. تنها کسی که می تونیم تغییر
بدیم خودمونیم. ما فقط می تونیم روی خودمون تاثیر بذاریم و باور کنید اگه
خودتون رو تغییر بدید رفتار دیگران هم با شما تغییر خواهد کرد. به جای
تمرکز روی دیگران روی خودتون تمرکز کنید و سعی کنید هرروز بهتر از دیروز
بشید هرروز بیشتر پیشرفت
 
مستندی از سیبری میدیدیم با نام "روسیه از فراز درختان" با فیلم برداری هوایی از مرزها و شهرهای شمال روسیه.
پدربزرگم، در باکو به دنیا آمده. در آغوش خانواده ای که حالا فرزند آخرش را میدید. وقت قحطی. هرکه جربزه داشت فرار میکرد به کشور شورا ها. باکو بهترین جا برای یک آذری بود.
دوسال به زبان روسی، مدرسه رفت.
وقتی هنوز نمیتوانست چهار را در هفت ضرب کند، شوروی دیگر پناهنده نمیخواست.
هر روز اطلاعیه میدادند که مهاجرین و پناهنده ها اخراج ند. هرروز مامور به
جغد پیری بود که روی درخت بلوطی زندگی میکرد.
جغد هرروز اتفاقاتی که دور و برش می افتاد را تماشا می کرد.
دیروز پسری را دید که به پیرمردی کمک کرد و سبد سنگینش را تا منزلش برد.
امروز دختری را دید که سر مادرش داد میزد.
هرچقدر بیشتر میدید، کمتر حرف میزد.
هرچقدر کمتر حرف میزد، بیشتر میشنید.
میشنید که مردم حرف میزنند و قصه می گویند.
شنید که زنی میگفت، فیلی از روی دیوار پریده است.
شنید که مردی میگفت، هرگز اشتباه نکرده است.
او درباره ی همه ی آدم ها شنیده بو
هرروز صبح لذتی که باخدا حرف زدن داره.هیچی دیگه نمیتونه داشته باشه
هروقت صداش میزنیم انگار راست میگن از شاهرگ به ادم نزدیکتره
باخلوص نیت صداش بزن حتما جوابتو میده .من برای کسب و کارم هر روز صداش میزنم
میگم خدایا این مجموعه مهرزمان رو حفظ کن و هر روز مشتریهای مارو زیاد کن .مگه میشه دعا کردو
مهرلیزری سفارش نیاد. یا حتی مهرژلاتینی هم باشه. حتما میاد و خدایا شکرت با این همه محبت زیادت
شنبه۹۸/۱۰/۷  آزمون قرآن برگزار میگردد( روخوانی و واژگان مانند : قُل : بگو )
 
هدیه : برای آمادگی بیش تر برای آزمون دی ماه، دروس ۱تا ۸ خوانده شود ؛پرسش می شود.
 
علوم:دروس ۱،۲،۳،۶ خوانده شده،  پرسش می شود.
ریاضی: نمونه های موجود در کانال حل شده و سوالاتی که اشکال دارند،مشخص کرده تا رفع اشکال شود.
راستش کمتر از یک ساعت دیگر وارد پانزدهم می‌شویم و من بیست‌ودوساله می‌شوم...
ضربان قلبم عادی نیست... هیجان دارم، خیلی! آدم‌های زندگیم هرروز مهربان‌تر از دیروز می‌شوند... هوایم را بیشتر دارند و بیشتر دوستم دارند...
قلبم از هیجان عادی نمی‌تپد، چون فردا روزِ من است... فردا قرار است همه چیز خوب باشد... فردا همه تبریک می‌گویند و انگار همه بیشتر از روزهای پیش به یادم هستند... انگار فردا روز زهراست... نه یک روز عادی! 
امسال بالاخره سورپرایز شدم، به معن
معنای غدیر چیست؟ و چرا عید غدیر خم به این نام خوانده شده است؟
واژه «غدیر» در لغت به چند معنا آمده است؛ مانند «آبگیر»،«قطعه‌ای از آب»، و«جای جمع شدن آب باران».
 
غدیر خُمّ در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، در محلی به نام «جُحفه» وجود دارد که در زمان رسول گرامی اسلام(ص) کاروانیان حج در آن‌جا از هم جدا می‌شدند و به طرف دیار خود می‌رفتند. درباره علت نام‌گذاری این مکان به غدیر خمّ، احتمالاتی داده شده است؛ مانند این‌که به اعتبار
پرسش: آیا خواهان پس از تقدیم دادخواست می‌تواند خوانده را تغییر دهد یا بر تعداد خواندگان بیفزاید؟
نظر اتفاقی
اصول و قواعد دادرسیاقتضا دارد که طرف دعوی ابتدائاً معلوم و معین باشد. طرح دعوی به طرفیت شخص مجهول یا مردد قابلیت استماع ندارد. دادخواست به طرفیت شخص حقیقی یا حقوقی (مثل سازمانی خاص) طرح و اقامه می‌شود؛ بنابراین قید کامل مشخصات خوانده و نشانی اقامتگاه وی امری ضروری است هرچند در صورت عدم قید مشخصات خوانده در دادخواست، مدیر دفتر دادگا
هرروز که میگذرد احساس فارغ بودن ازاین دنیا رو بیشتراز همیشه احساس میکنم
هرروز که میگذرد لذت هایم بیشتر میشود و نسبت به 
اطراف پیرامونم بی حس تر میشوم،اهمیتی به گزافه گویی 
های اطرافیانم ندارم و حس خلاء بهترین حس در جهان البته
ازنوع مثبتش هست.من درک میکنم جهان را دیگر.
من درک میکنم اکثر چیزهارا.من خیلی زود به این درجه رسیدم
اما به خودم میبالم که خیلی زود به این ادراک رسیدم..
من دیگر غصه خودم نبودن را در نوع لباسم نمیخورم
نه اینکه بیخیال شوم،ن
۱. Bonding time [+به این سرعت؟:*]
۲. خاله جان ـو دیدیم کلاهشو تست کرد خوب بود چقدم به رنگش میومد [گف پشمال هرروز شفاف تر و جوون تر میشی:ذوق مرگ] + ذوق دسکشاشو داره ک شروع کنم ^_^ 
۳. ژله قلبی+ کشک بادمجون + قرمه سبزی + سالاد انار + ته دیگ نونی ترد و خوشمزه 
هرروز بع کنکور نزدیک نر و منم هرروز حالم بدتر :/
حالم عه همع چی بهم میخورع 
عه روزایی ک میان و میرن 
عه ادمایی ک دور و برمن
عه دروغایی ک میگن
یع عمرع بازی خوردم ... حالام دارن بازیم میدن 
متنفرم عه احمقانع ها 
میخام پشت کنکور ببینم کی چهع مرگش میشع!!!
تفف بع این حماقت ک یع عمرع بع گامون دادع
خدایا بع عدالت شک دارم!! تا کی باید جور اشتباهای بقیع رو کشید!!
صب پامیشم ...میرم پایین بع چرت و پرتای زندگی فک میکنم میشع نهار میرم بالا یع چی نخوردع نخوردع سیست
ریاست محترم شعبه.................دادگاه عمومی(حقوقی)............ با احترام به استحضار می رساند که اینجانب ...........فرزند........وکیل خواهان خانم و ٖقای............ فرزند.................. همراه فرزندانش ۱-.................۲-.................۳-..................که پرونده کلاسه......................به طرفیت خوانده سازمان ثبت احوال .........................دعوای به خواسته تصحیح شناسنامه طرح نموده ام ، دلایل خود را جهت اثبات ادعای موکلم به شرح ذیل اعلام می نمائیم: ۱-خلاصه ادعای موکلین اینجانب آن است که اداره ثبت احوال
 
آدم گاهی اونقدری خسته و دلزده‌ست که هر آرزوی تازه‌ای ، هر امید تازه‌ای، انتظار رخدادنِ اتفاقِ خوبِ تازه‌ای حتی براش غیر ممکنه . وقتی از سرش میگذره که شاید یه وقت یه اتفاق دیگه‌ای بیوفته خنده‌ش میگیره ! مگه میشه . مگه میشه یکبار قرعه‌ی فال به نام ما بیوفته ؟ دلزده! همینطوری که شروع کردم به نوشتن این کلمه اومد به ذهنم و الان فکر میکنم چه کلمه‌ی خوبی واسه توصیف این حالیه که دارم . دلزده از هر امید واهی‌ای ! از تمام فکرهای خوب کردن . تو این ح
نشستیم و قسم خوردیم رو در رو به جان هم
اگر چه زهر می ریزیم توی استکان هم
همه با یک زبان مشترک از درد می نالیم
ولی فرسنگ ها دوریم از لحن و زبان هم
هوای شام آخر دارم و بدجور دلتنگم
که گرد درد می پاشند مردم روی نان هم
بلاتکلیف پای تخته فکر زنگ بی تفریح
فقط پاپوش میدوزیم بر پای زیان هم
قلم موهای خیس از خون به جای رنگ روغن را
چه آسان می کشیم این روز ها بر آسمان هم
چه قانون عجیبی دارد این جنگ اساطیری
که شاد از مرگ سهرابیم بین هفت خان هم
برادر خوانده ایم
یعنی واقعاً شما هیچ‌وقت خواب‌های‌تان را به خاطر نمی‌آورید؟ تمام طول روز گوشه‌ای از ذهن‌تان نمی‌ماند؟ هرروز که نه؛ ولی لطفاً بگویید که هرچند روز یک بار، ماهی یک بار، دست کم سالی یک بار که چنین می‌شود. یعنی شما خبر فوت مادربزرگ‌تان، رتبۀ کنکورتان، عروسی عشق‌تان، مهمان‌های ناخوانده، گرفتاری فلان دوست و خیلی اتفاقات مهم و غیرمهم دیگر را اول از خواب‌های‌تان نگرفتید؟ حالا این‌ها به کنار، یعنی خواب‌های کودکی‌تان را مانند خاطرات بیدا
به دنبال شاره می‌گردم.
شاره‌ای که نمی‌دانم کیست و کجا باید پیدایش کنم. نه هیچ نامی از او مانده  و
نشانی. فقط این را می‌دانم که روز روزگاری جوان رعنایی بوده و شاره‌ای. جوان دل‌بستۀ
شاره بوده. روزها و شب‌ها به یاد او بوده. با یاد او آرام می‌گرفته و با یاد او
روزگار می‌گذرانده. شاره هم لابد عاشق بوده. عاشق همین جوان بخشو. من به دوقطبی
عاشق و معشوق اعتقاد ندارم. باید هر دو سمت این دوقطبی «عاشق-عاشق» باشد تا عشق
جریان یابد. همین است که می‌گویم لا
۸ تا جون داره
سگ افسردگی درونو میگم لعنت بهش -___-
پ.ن ۱: کی هشت ماه دیگه میاد؟ (:
پ.ن۲: یکی هست هرروز داره عصبی تر میشه، کنترلش سخت شده
پ.ن۳: از کنکور بدم میاد :/
پ.ن۴: فوتبال که پخش نمیکنید،نتم که قطعه، بازیامم که همشون انلاین،فوتبالمم که واسه کنکورم محدود کردید، لاولی لایف واقعا :/
نقد تلخی را نویسنده شوخ و شیخ درباره «ظاهرپرست» بودن تحصیل‌ کرده‌های خارج مطرح می‌کند که فقط طوطی وار درس خوانده‌اند و فقط به فکر به دست آوردن مقام و منصب‌اند. آن‌ها خادم فرنگی‌ها شده‌اند، فرهنگ و دو آداب بومی خود را «حتی قبل از رسیدن به اروپا» فراموش کرده‌اند، در حالی که هیچ چیز جز درکی «سطحی» از غرب به دست نیاورده‌اند. برخی تا آنجا پیش رفتند که از «بیگانگی (الیناسیون)» خارج درس خوانده‌ها سخن گفتند. مجدالملک آنان را «آفتاب‌پرست» می
 
شیوع ویروس منحوس کرونا بخشی ازاین کره خاکی رادرگیرکرده است به نظرمی رسدبرای اینکه بااین ویروس مقابله کنیم بایدعلاوه بررعایت نکات بهداشتی همچون شستن دستها بامایع واستفاده ازماسک و...
دستورات دینی قطعا می تواندبلاها راازماوخانواده مارفع نمایدهمچون 
1- هرروز صدقه دادن که این عمل باعث می شود 70بلا ازانسان دفع شود
 2-هرروز خواندن حداقل 7مرتبه سوره حمدجهت سلامتی خودوجامعه ای که درآن زندگی می کنیم
3-صله رحم تلفنی انجام دادن 
4- به مدت 10روززیارت
روز هر روز این اذکار را هزار بار بخواند حاجت روا گردد.»
این اذکار را توصیه شده است که هر روز به تعداد صد مرتبه تکرار و خوانده شود.
ذکر روز شنبه :یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان"
این ذکر که مربوط به روز شنبه است به نام رسول خدا (ص) می باشد روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند بی نیاز میشود و در این روز زیارت حضرت رسول الله (ص) خوانده شود.
ذکر روز یکشنبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری"
ذکر روز یکشنبه که به اسم امیر
مسابقه مجازی نوروز 99
هرروز رأس ساعت 17
روند مسابقه هرروز رأس ساعت شروع مسابقه، تعدادی سوال بارگذاری می‌شود و هر سوال 1 امتیاز داردفرصت‌ جواب دادن به سوالات، 45 دقیقه میباشد و بعد از ساعت 17:45، هیچ جوابی مورد قبول نیست.
طریقه ارسال جواب ابتدا به وبلاگhttp://hamiyanevelayat.blog.ir/ مراجعه‌ کرده و در قسمت طبقه بندی موضوعی وبلاگ، گزینه مسابقه مجازی را انتخاب کنید تا به فایل سوالات مسابقه دسترسی پیدا کنید. برای پاسخ به سوالات در قسمت ثبت نظر طبق موارد زیر عمل
یکی بود، یکی نبود. یکی بود که ته یه چاه خودش رو قایم کرده بود. اون چاه یه کتابخونه بزرگ و بلند بود. بالای چاه یه دایره بود که می‌شد از توش، آسمون شب و روز رو دید. و حقیقت اونجا بود، دنیای واقعی اون بیرون بود. ولی اون شخص نمی‌خواست بره بیرون. همون جا موند. هرروز خودش رو بین داستان‌ها گم کرد. شب‌ها کف زمین می‌خوابید، جایی شبیه قبر که بین خاک‌ها برای خودش کنده بود. سردش بود. پایان.
بهم گفت: اگر من جای تو بودم و این‌جوری خواب میدیدم، ادعای پیامبری می‌کردم. 
ریز ریز خندیدم. تو گویی خنده‌ای بود آغشته به شرم و حیا. 
چندی بعد خواب دیدم که با هم حرف می‌زدیم. گفت: همش اجبار بود. یه روزی تمومش می‌کنم. 
و هرروز تعبیر جدیدی از خوابم پیدا می‌شود. کاش به پایانش نرسد. 
گوش کنید. 
چجوری این احساسات رمانتیک تموم نشدنی رو دارین نسبت به بارون؟ من اگه بعد یه مدت طولانی بارون بیاد خب قطعا ذوق میکنم ولی الان واقعا خسته شدم از سرما و بارون و تاریکی هوا. حالا هی هرروز تو این ماسماسک هم باید استوری بارون ببینیم؟:)) بسسه دیگه:))
برای مقابله با این ویروس بی‌شعور آدم‌کش، چیزی به ذهنم نمی‌رسد جز اینکه به خانواده و دوستان سفارش کنم احتیاط کنند، روزی چندبار دست‌هایم را بشویم، شبی یک‌دانه پرتقال بخورم، سعی کنم مواظب خودم باشم و به معنای واقعی کلمه طوری زندگی کنم که انگار هرروز روز آخر عمرم است! :|
دنیا در پی یافتن راههای عملی برای
بهتر زیستن است، نه راههای ادعایی. نسل جوان خودمان هم همین طور. در این دنیا یک جامعه کوچک نمونه اسلامی
ساختن بهترین تبلیغ است؛ چه برای داخل و چه برای خارج. چون همه ما از بس حرف زدیم و حرف شنیدیم و خوانده ایم...|More|
تقاضای محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ  ---- ریال (تعداد ------ سکه تمام بهار آزادی مقوم به مبلغ ----- ریال) به عنوان مهریه به نرخ روز با احتساب کلیه خسارات قانونی اعم از هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل
ریاست محترم دادگاه عمومی شهرستان .....
باسلام، احتراماً به استحضار میرساند اینجانب دلالت سند نکاحیه شماره ----- تنظیمی در دفتر رسمی ازدواج شماره ---- در تاریخ ---- به عقد نکاح رسمی و قانونی خوانده در آمرم، که وفق مفاد مندرج در عقدنامه تعداد ----- سکه طلای بهار آ
بار اثبات در دعوی اعسار از پرداخت مهریه در خصوص دعوی اعسار نسبت به مهریه با توجه به صریح ماده ۷ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی از آنجایی که  مهریه جز دیون ابتدایی بوده و از آنجایی که مدیون در عوض مهریه مالی دریافت نکرده بار اثبات دعوی بر عهده ی خوانده دعوی اعسار می باشد و به عبارت دیگر خوانده دعوی اعسار بایستی تمکن خواهان دعوی اعسار از پرداخت مهریه را به اثبات برساند در غیر این صورت دعوی اعسار با سوگند خواهان پذیرفته می شود.
وقتی به خانه می‌آیید، نیم ساعت را به مطالعه کتاب اختصاص دهید. چقدر کتاب‌ها را در همین نیم ساعت‌ها می‌شود خواند! بنده دوره‌های بیست‌وچند جلدی کتاب را در همین فاصله‌های یک ربع ساعت خوانده‌ام. شاید صدها جلد کتاب را همین‌طور در این فاصله‌های کوتاه خوانده‌ام. بسیاری از افراد را هم می‌شناسم که این گونه‌اند.
۱۳۷۲/۲/۲۱- رهبر انقلاب
             
نمیدونم چرا
از تقریبا یه خورده مونده بود که اربعین برم تا الان هر تعطیلی ای پیش میاد و دور میشم از فضای دانشگاه دلتنگی میکنم :|
سرمم خلوت نیستا که بگم آی حوصله م سر میره و اینا
اتفاقا تا 1 بیدارم هرروز و تهشم میمونه کارام
ولی خب نمیدونم چرا اینجوریم :/
میتونم وایسم تو خونه داد بزنم بگم اذیتش نکن؟ بله میتونم
میتونم بخاطرت چک بخورم؟ بله
میتونم کوله پشتیمو بردارم بیام پیش تو زندگی کنم؟ بله همین فردا
میتونم از پدرم شکایت کنم و حقی رو ازش سلب کنم؟ بله میتونم
...
چرا نمیکنم؟
چون اینا راه های سختن
راه های سخت همراه محکم میخواد
تو همراه محکمی هستی؟ برای یک امضا برآشفته میشی
امضایی ک حتی حاضر نیستی دربارش با من همفکری کنی!
...
بذارم تو بری باهاش صحبت کنی؟ بپرسی ک ایا لات هستی!؟ معتادی؟ زن داری!؟
برو بپ
ارزوهای ادما مثل پروانه ان، تو مِغزت‌ پیله میبندن، تورو شادت میکنن، هرروز به امید دیدنش به زندگیت ادامه میدی، بعد اینکه از پیله دراومد بزرگش میکنی،‌خوشگلش میکنی، 
ولی وقتی که به اندازه کافی بزرگ شد، وقتی وقت لذت بردن از زیباییاش میشه، اون میمیره.
چرا ما هیچوقت به ارزوهامون نمیرسیم؟
سلام...شبتون بخیر
اول کاری میخواستم یکم از ضرورت {خودشناسی} براتون بگم
همه ما ذاتا عاشق خودمون هستیم و برای خوشبختی خودمون حاضریم هرررکاری کنیم....
ولی اگه یه نگاه به بشریت بندازیم چند درصدشون احساس خوشبختی دارن؟!چند درصد به ارامش واقعی (نه یه لذت و ارامش کاذب و زودگذر) رسیدن؟
هرروزی که میگذره به اختراعات و اکتشافات و پیشرفت صنعت و راحتی زندگی جوامع امروزی بشر اضافه میشه ولی...ولی بیاین ببینیم ادما تو این زمونه زندگی با ارامشی دارن یا صد سال دو
ساعت ۱۱ صبح از خواب بیدار شدم.تا الان فقط یک نخ سیگار کشیدم.
چای را دو ماه است ترک‌ کرده ام.
دارم تمرین غذا نخوردن میکنم.
هرروز برنامه همین است تا زمانی که دیگر‌ واقعا نتوانم.
مقداری میخورم که زنده بمانم و دوباره ادامه
این حال را دوست دارم
دارم کتاب «گرسنه» از کنوت هامسون را میخوانم
او هم مردی بود که سراسر «اسلو» را پیاده قدم میزد
به وقت ۱۴:۵۳
 هرروزیه مشغله یاچالش جدید منو بخود مشغول می کنه وهردل مشغولی که دردنیایی از احساس غوطه وراست رنگ تک تک موهای منو سفید وسفیدترمی کنه .
هرروز که می گذرد نشان از کوتاهی فرصت های زندگی است . درخیابان وکوچه وبازار دنیایی جدید درپیش رو هست که ما هم گوشه ای از ان هستیم دنیایی متعلق به نسلی جوان ترازما . وهمتراز های ما هرکدام به نوعی سردرگریبان خود وزندگی با هزاردل مشغولی این ور وان ور می روند وبادیدن هم سن خود گویی همزبانی دردنیایی نااشنایی جوان ه
گریزان‌اند از حقیقت، چون به صورت دل بسته‌اند. گریزان‌اند از کلام خوشان، چون به اندوهگینان و به عارفان ظلمت دل بسته‌اند. از خویش گریزان‌اند، زین سبب است این همه به دیگران آویخته.
از موسیقی گریزان‌اند، چون به نواهای کهنه دل بسته‌اند. موسیقی نویی‌ست. از هنر گریزان‌اند، چون هنرْ تغییر مدام است، و از تغییر گریزان‌اند، چون تغییرْ رسم بی‌رسمان است. بی‌رسمی، رسم جسوران است. صوفیان هوایند و هوشان بی‌هوست.
به خود می‌خوانم و از خود وا می‌کنم.
طرف حرامزاده است و یکبار مال حلال نخورده رسما اعلام میکنه که نماز نخونده و طبیعتا مسلمان نیست اما تو این دنیا ککشم نمیگزه...طرف هرروز با یه دختر آشنا میشه و خاک بر سر دختری که با اون دوست میشه اما اونم داره از دنیا لذت میبره...یا مشروب خور و...اما ما که کار خاصی نمی کنیم ضعیف واقع شدیم وضعمونم اینجوریه؛ به معنای واقعی کلمه مستضعف...
سیاری از خانمها هرروز آرایش میکنند ولی برخی سالی یا ماهی این کار را انجام میدهند . بالطبع پاک کردن آرایش برای خانمهایی که هرروز آرایش میکنند سخت است و در اثر پاک کردن ممکن است پوست آسیب ببینید مخصوص وقتی ریمل را از چشم پاک میکنیم  سخت تراست. امروز درباره نحوه پاک کردن آرایش چشم مباحث بسیار آموزنده و مفیدی را بیان میکنیم.
1- از شامپو بچه استفاده کنید. بهترین راه بدون سوزش چشم و ریزش اشک برای پاک کردن آرایش چشم، از جمله، ریمل مژه و ابرو (حتی ضد آ
احساس میکنم ما آدمها همیشه به نوشتن کارهای روزانه و ماهانه و سالانه مان نیازمندیم ... به این نیازمندیم که بیاییم کارهای روز بعدمان را حداقل روی یک کاغذ باطله بنویسیم تا بدانیم فردا را قرار است چطور بگذرانیم .
 
 
 بدون برنامه روز را شروع کردن ، مانند آن است که به یک شهر سفر کنیم و ندانیم قرار است کجا ها را ببینیم و در چه مکانی اقامت داشته باشیم ! و بیخیال عالم و آدم ، دست هایمان را پشتمان قفل کنیم ، بیخیال تر راه برویم و بگوییم :
 حالا می رویم ببی
گذشته از آن که در روایات زیادی، برای نماز جماعت، اجر و پاداش بسیاری وارد شده است، با دقّت در مضمون روایات اسلامی به اهمّیّت این عبادت پی می بریم، و در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:مسأله 314- شرکت در نماز جماعت برای هر کسی مستحب است؛ بویژه برای همسایه مسجد.مسأله 315- مستحب است، انسان صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.مسأله 316- نماز جماعت، هرچند اوّل وقت خوانده نشود، از نماز فُرادایِ «1» اوّل وقت بهتر است.مسأله 317- نماز جماعتی که مختصر خوانده
یارحمان 
همین الآن که پنجره بازه و صدای بوق ماشین ، صدای آدم ها و ... میاد و صداهایی که 
کم کم ، کم میشه با سکوت شب ... 
صدای مداحی هایی که به گوش میرسه و این یعنی محرم از راه میرسه 
نمیدونم لایقِ این ایام هستم یا نه و لیاقت حضور تو مراسم های ارباب دارم یا نه ؟ 
اما مثلِ همیشه منتظر و مضطر این ایام بودم ، ایام غم بزرگ اهل بیت ع 
ایام غم کسانی که دوست شون دارم و ازتموم وجود اشک میریزم به پای غمش ... 
این محبت دلیه از درونه انگار با من بزرگ شده و حالا میف
احساس میکنم ما آدمها همیشه به نوشتن کارهای روزانه و ماهانه و سالانه مان نیازمندیم ... به این نیازمندیم که بیاییم کارهای روز بعدمان را حداقل روی یک کاغذ باطله بنویسیم تا بدانیم فردا را قرار است چطور بگذرانیم .

بدون برنامه روز را شروع کردن ، مانند آن است که به یک شهر سفر کنیم و ندانیم قرار است کجا ها را ببینیم و در چه مکانی اقامت داشته باشیم ! و بیخیال عالم و آدم ، دست هایمان را پشتمان قفل کنیم ، بیخیال تر راه برویم و بگوییم :
 حالا می رویم ببینیم
بارش بادمجون رو شاهد بودین؟ باید بریم به مولفای کتاب عربی اطلاع بدیم که هرچه سریعتر درس بارش ماهی در هندوراسو بردارن و نسخه وطنیشو بذارن، بارش بادمجون در تهران :)))
فکر کردین کرونا اومد دیگه تهشه؟ بابا هنوز چند روز از ۹۸ مونده :))))
یا اصن نمیشد پفیلا بباره؟ :( میفتاد رو سر کسی دردم نداشت :((
+ دیدین هرروز جمعه ست؟!
احتمالا فردا پسفردا بابا مرخص بشه از این بیمارستان و بره مطب پزشک متخصص قلب ، بالاخره یه مطب جواب دادن و گفتن هرروز که خواستین بیاین صبحش تماس بگیرین
موبایل بابارو ازش گرفتن جون تو ccu هست و موبایلش خونست.
استادای ما تو مدرت عید کمابیش تکالیفی میدادن اما امروز همشون باهم حمله کردن و کلی تکلیف دادن و ما موندیم کلی تکلیف 
درس های مجازی هم موندن
تا درودی دیگر بدرود
 
 
 

تعیین خواسته و بهای آن
صدور حکم مبنی بر الزام خوانده به ثبت واقعه رجوع
 

دلایل و منضمات دادخواست
۱۔ فتوکپی مصدق طلاق نامه، فتوکپی مصدق شناسنامه ها، شهود با مشخصات
 

ریاست محترم مجتمع قضایی خانواده…………………..با سلاماحتراما به استحضار می رساند:اینجانب (خواهان) به موجب طلاق نامه شماره …….. شماره ………….. در تاریخ ……………… از همسرم آقای…………. فرزند……………….. جدا شده بودم ولی در ایام عده رجوع واقع گردید. لیکن خوانده از ثبت واقعه رجو
وقتی قسمتی از تمهیدات عین القضات همدانی را  از کتاب درسی میخواندم تا به سخیف ترین شکل ممکن حفظ کنم که فلان جایش با کدام بیت از فرخی یزدی قرابت دارد و به زور از نوشته های این بزرگوار ،دستور زبان استخراج کنم و سعی کنم آن عظمت را به نثر امروزی در آورم ( و عین القضات بزند توی سرش )  ؛ فکر نمی کردم آنقدر شیفته اش شوم ! 
بغض داشتم . بغض دارم . خودم را مابین درس هایی که نفرت ، پل اتصالی بود بینمان دفن کرده بودم . 
که چه بشود دختر ؟ تو داری می میری ! 
حساب کن
یکی از مسائلی که در موفقیت تحصیلی تاثیر مهمی دارد، خواندن به موقع درس‌هاست. در این رابطه اصل بر این است که درس هر روز در همان روز خوانده شود. این روش باید در آغاز سال تحصیلی به‌ کار گرفته شود.
بهتر است که خواندن درس‌ها بر اساس اولویت باشد و درس‌هایی که یادگیری آن مشکل‌تر است در صدر برنامه‌ی درسی قرار گیرد، زیرا ممکن است فرصت مطالعه‌ی همه‌ی درس‌هایی که در یک روز تدریس شده پیدا نشود.
هم‌چنین به جهت آمادگی برای امتحانات شفاهی و کتبی، در هر
تعیین خواسته وبهای آن مطالبه خسارت بر هم زدن نامزدی به میزان ریال به انضمام کلیه خسارات قانونیدلایل ومنضمات دادخواست کپی مصدق: 1- لیست هزینه‌های انجام شده، 2 – فاکتور هزینه‌ها، 3- استشهادیه، 4 – شهادت شهود عندالاقتضاء، “5 – مدرک مورد نیاز دیگر”
ریاست محترم مجتمع قضایی “شهرستان محل اقامت خوانده”با سلام احتراماً به استحضار می رساند:اینجانب/ اینجانبه وفق توافق مورخ با خوانده به تمهید مقدمات امر ازدواج اقدام کرده‌ام. نظر به اینکه متعاقب ت
روزهای سختیه
هرهفته سه شنبه حالم خرابه. هم میدونم و هم نمیفهمم چرا
مشغولیت روزها هم خوبه هم بد
گاهی جونی ندارم واسه مراجعانم بذارم
گاهی بودنشون حالمو بهتر میکنه
امروز تعطیل بودم بخاطر کرونا اما باز هم اون حال
و اون خواب طولانی لعنتی
و تاتها
و اون جان دو
همه شون کلافه ام میکنه
هرروز اینه
تشویش و بغضی که خاک میشه و جاش لبخند میاد
یه سوشال رول حال بهم زن
 
زندگی برای یه بچه شاید بازی کردن، غذا خوردن و محبت دیدن از پدر و مادر باشه یا برای یه نوجوان یه روز تعطیل با کلی تفریح و یا برای یه فرد مسن سال بازنشسته شدن و استراحت باشه.
اما این متن برای منه یعنی زندگی از نگاه من پس شمارو میبرم تو دیدگاه خودم تا ببینید من زندگیو چی تصور میکنم
زندگی برای من یعنی یه لحظه کوتاه که ازش لذت میبرم و فرقی نمیکنه شاد باشم یا غمگین.
زندگی یعنی زمانی به کوچیکی ثانیه در کنار افراد مهم زندگیم.
زندگی یعنی مکانی که گذشته
شما‌هرروز‌چند‌بار‌خود‌را‌جلوی‌آینه‌می‌بینی؟!
آینه‌زیبایی‌ها‌وزشتی‌های‌شما‌‌نشان‌میدهد،ولی‌نباید‌به‌خود‌مغرور‌شوی،
آینه‌آن‌روز‌که‌گیری‌بدست
خود‌شکن‌آن‌روز‌مشو‌خود‌پرست
اما‌من‌آینه‌دیگری‌هم‌سراغ‌دارم؟؟؟
وآن‌آینه‌دل‌است،آیا‌خودت‌را‌در‌آینه‌دل‌تماشا‌کرده‌ای؟؟
آن‌آینه‌شیشیه‌ای‌صورت‌ظاهری‌را‌به‌تو‌نشان‌می‌دهد،
واین‌آینه‌دل‌افکار،عقائد،اعمال،خوبی‌ها‌وبدی‌های‌تو!!
آیا‌به‌راست
روزی روزگاری، دختری مهربان در کنار باغ زیبا و پرگل زندگی می کرد، که به ملکه گل ها شهرت داشت. چند سالی بود که وی هر صبح به گل ها سر میزد ، آنها را نوازش می کرد و بعد به آبیاری آنها مشغول میشد.مدتی بعد، به بیماری سختی مبتلا شد و نتوانست به باغ برود. دلش برای گل ها تنگ شده بود و هرروز از غم دوری گل ها گریه می کرد. گل ها هم خیلی دلشان برای ملکه گل ها تنگ شده بود، دیگر کسی نبود آنها را نوازش کند یا برای شان اواز بخواند.روزی از همان روزها، کبوتر سفیدی کنا
نشستم واحدامو براشون میگم:)) باکتری. ویروس. فیزیو. آناتومی سروگردن. روانشناسی. یک مشت قولِ موجود در ترم دو!:)) هرچی بیشتر میگفتم بیشتر وحشت میکردن و برام ارزوی صبر میکردن. اصرار شدید که از همون اول ترم درس هرروز همان روز باشه ماجرا!:)) و بخونم جدی که بتونم پاس کنم. غمگینم . ولی چاره ای هست؟ نیست.
 
+ اتاق جدید بی نهایت سوت و کوره. ولی عوضش امکاناتش بیشتره و تمیز تره. باید کنار بیام این یه ترمو. نمیدونم واقعا:))
هر لحظه که میگذرد،هرروز که میگذرد، احساس میکنم که دیگر این من نیستم که داخل این اتاق‌ها راه میروم.. این من نیستم که میرود بازار و خرید میکند.. این من نیستم که درس میخواند.. احساس میکنم که اگر لای لپتاپم را باز کنی گرد و خاک‌های چیزی که قبلا من بوده میزند بیرون.. رو دکمه‌های کیبرد را که نگاه کنی اثر انگشتم را میتوانی تشخیص بدهی..و میدانم که اگر بمیرم تنها چیزی که میتواند ثابت کند من قبلا این جا بوده‌ام همین اثر انگشت‌هاست.. که تا چندوقت بعد از م
 
نهم ذیحجه را روز عَرَفه گویند. این روز از روزهای مهم برای مسلمانان و از جمله شیعیان است. گرچه عید نامیده نشده اما همچون عید خوانده شده است. همچنین زیارت امام سوم شیعیان در این روز بسیار توصیه شده است. «دعای امام حسین در روز عرفه» از مهم‌ترین اعمال این روز است که پس از نماز ظهر و عصر خوانده می‌شود.
 
به همت ثریا قلندری مسئول کتابخانه امام علی (ع) مسابقه نقاشی در دبستان دخترانه ستایش برگزار شد. در این
برنامه که 60 نفر از دانش آموزان مقطع چهارم و پنجم ابتدایی حضور داشتند ابتدا
کتابهای فاطمه و فاطمه، کبوترها و آهوها، امام رضا (ع) و 8 قصه از امام جواد (ع)
از سری کتاب های نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی برای دانش آموزان خوانده شد. سپس
دانش آموزان برداشت های خود را از کتاب های خوانده شده به تصویر کشیدند.
توی دنیا هیچ چیزی به اندازه یه میز نامرتب منو حرص نمیده و اذیت نمی‌کنه، بله، خبر دارم که این رفتار نشون دهنده وسواسه، ولی نمی‌تونم میز شلخته رو تحمل کنم، و با این وجود، انگار هرکس هرچیزی که دستشه رو بایددد بیاره روی میز من بذاره :) هرروز صبح که از خواب بیدار میشم چیزای نامربوط که بقیه گذاشتن و معمولا تکراری هست رو برمیدارم و مرتب می‌کنم، حتی وقتایی که دیرم شده، و وقتی به خونه برمی‌گردم می‌بینم اوضاع میز بازم به هم ریخته است. از معایب نداشت
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
حوصله ندارم. بی خیال تمام جزوه های پخش شده تو اتاق با میم میرویم یک کافه میشنیم.صدای بلبل،حوض آبی اما حالم خوب نمیشه ...از میم جدا میشم تو خیابان راه میرم ..حالم خوب نمیشه ..چایی نبات درست می کنم‌و پنجره را باز می کنم حالم خوب نمیشه ...دیگه هیچ وقت حالم خوب نمیشه ..دلم می خواهد برم کوه ،بام  شهر و بلند بلند گریه کنم.  از کوه اومدم پایین دیگه هیچی یادم نباشه ...دلم می خواهد تمام شم ...
تیم فوتبال بانوان ایران در مسابقات انتخابی المپیک خورده به تیم فلسطین . فلسطین ورزشگاه اورشلیم و انتخاب کرده و ایران گفته نمیام .
فلسطین داره میره اورشلیم بازی کنه!! ما نمیریم!!
من حتی اگه مستم باشم و این و بهم بگن میگم واسه خنده گفتن . 
همین دیگه، ایران هرروز زیباتر میشه . 
باسمه تعالینیایشدعای سماتغزل۴گفت باقر این دعا را از برای سالکان و عارفاناز شمیمش میشود مسرور قلب و روح و جانقلب ها را می کند شاداب آن اسمای پاکخوانده گردد عصر جمعه، مشعل عشق و روان
حاوی اسرار حق باشد سمات و نام هومستحب باشد قرائت، گر توانی آن بخوانپر ز رمز است و نشانه در اجابت این دعازین سبب خوانند آنرا چون سمات و یک نشانهست مقبول عوام مردم و اصحاب خاصپر ز مضمون های عالی و معارف اندر آنمی کند محفوظ ما را از شیاطین دروندور سازد دشمنان را، از
ریش زدن حوصله میخواهد، ندارم. تیغ را کنار میگذارم. به صورتم در آینه نگاهی میکنم. مثل پیرمردی شده ام که سالهاست پایش را از خانه بیرون نگذاشته است و هرروز صبح، روزنامه پشت در خانه اش را برمیدارد و تا آماده شدن قهوه اش صفحات ان را ورق میزند. دیگر قرار نیست از اخبار مهمی با خبر شود، فقط برای این میخواند که وقتی گذرانده باشد، چشمی گرم شده باشد. دنیا همین است! یک سری سلسله اتفاقات می افتد، تا دیگر هیچ اتفاقی برایت مهم نباشد. تا زمانی که عادت می‌کنی ب
برخی از نویسندگان ، کتابها را به سه نوع تقسیم کرده اند:
چشیدنی
بلعیدنی
هضم کردنی
کتابهای چشیدنی را باید نگاهی اجمالی و گذرا کرد و در همین حد فهمید که چیست و درباره چیست.
کتابهای بلعیدنی، نکات مفید دارد و باید خوانده شود. ولی چندان نیازی به تعقل و تامل ندارد و به صرف خواندن سریع هم مقصود حاصل میشود؛ مانند کتابهای تاریخی، قصه، رمان، فکاهیات، مجلات و روزنامه ها.
کتابهای هضم کردنی، نیاز به دقت و تامل دارد تا مطالبش فهمیده و به خاطر سپرده شود؛ مان
دیشب که پشت چراغ قرمز شلوغ ترین خیابان شهر ماشین خاموش شد و روشن نشد به تو زنگ نزدم .مرد های غریبه شهر کمکم کردند اما به تو زنگ نزدم.زنگ زدم به کسی که همیشه بی هیچ منتی هست.راستش مطمن بودم تو کمک ام نمی کنی.
چمدان بسته ام. اما تو هرروز هفته عین خیالت نیست ..
رهات کردم و درگیر خودتی.
رفتم سر پدرت ...
قبرستان سکوت بود.گفتم برای اخرین بار امدم نمی بخشم .
عنوان: 
اما قلب حافظه ی خودش را دارد و من هیچ چیز را فراموش نکرده ام. آلبرکامو
مسافر جمعه : قطعاً کم خوانده ای رمانی که هم عاشقانه باشد هم سیاسی هم تاریخی
 
مسافر جمعهنویسنده: سمیه عالمیانتشارات: کتابستان
بریده کتاب:
از بالکن حیاط را نگاه کرد. کف حیاط پر از پاره های آجر و شاخه های درخت بود. کتاب ها را ریخته بودند وسط حیاط و آتش زده بودند و دودش پیچیده بود توی حیاط.نمی فهمید چه اتفاقی افتاده! هنوز داشت سرباز های توی حیاط را می شمرد که چیزی از بالای پشت بام کف حیاط افتاد. رسول چشم انداخت کف حیاط. آدم بود … صفحه « ۲۰۱»
اولین جلسه سیر مطالعاتی
اولین جلسه سیر مطالعاتی در شنبه شب در اردوی چند ساعته
شروع شد
در سیر مطالعاتی حلقه در تابستان یک دور کامل از 
کتاب سلام بر ابراهیم (از خاطرات و داستان های شهید ابراهیم هادی)
خوانده می شود
در این جلسه اول نیز چند صفحه از این کتاب خوب خوانده شد.
روزی چند تسبیح دمِ "لعنت بر جبر جغرافیایی" می‌گیرم. فکر کن هر شب به جای یار، بالشت بزرگت را در آغوش بکشی و خودت را گول بزنی که "فکر کن یار است!"، و صبح با نوازش یادش بیدار شوی. صدایش را بشنوی و به ترسیم چشمان زمردینش بپردازی. حسرتِ یک لمس دستانش به دلت بماند و به وصال نرسی...بیچاره های لانگ دیستنس، محصور شده در -قفس- اعداد و ارقامِ مختصات جغرافیایی، هرروز با خیالِ بودن دلبر و نبودنش، مرگی دمادم را تجربه می‌کنند..
وقتی پست قبل را نوشتم ...اروم نبودم ...و تا اخر امشب  موقتش می کنم 
24 ساعت گذشته و من آروم ترم ..و هرروز استرس هایی را تجربه می کنم که دوست ندارم لمسشون کنم ..
صبح به خسته ترین حالت ممکن بودم و شعبه نرفتم و این بی نظمی دردسر برام ایجاد می کنه ..
ظهر کلاس رفتم و چشم هایی پف دارم از گریه علامت سوال بود برای دوستی که هیچ چیز از زندگی ام  نمی دونه ..
افطار تنها بودم ..گیم اف ترونز دیدم و عصر تا حالا گریه نکردم...
نمی دونم دوست دارید که گاهی نکات عمومی بگم یا ن
ریاست محترم دادگاه
با سلام و عرض ادب احتراما به استحضار می رساند . موکل اینجانب حسب سند نکاحیه شماره ۶ درمورخ۱۳۸۸/۱/۲۱ به عقد دائم خوانده محترم در آمده است و مطابق رسوم جاریه در بدو شروع زندگی مشترک ، جهیزیه خود را مشتمل بر اجناس وکالاهای مشروحه لیست پیوست با اخذ رسید تحویل خوانده داده است و زوج قریب به دو سال است که بدون ادای تکالیف شرعی و قانونی با توسل به بهانه های واهی وی را در منزل پدرش واقع در روستای … شهرستان …. به حال خود رها نموده است
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه خواص ایات یس:
21=جهت رفع بیماری نوشته در آب اندازد و سه روز ناشتا آبش را بخودر: اتخذ من دونه الهة ان یردن الرحمن بضر لا تغن عنی شفاعتهم شیئا  و لا ینفذون
22= جهت رفع چله زنان در آب خوانده و با آن آب غسل کنید: انی اذا لقی ضلال مبین
23= اگر نوشته بر کعب پا بندد مانده نمی شود : قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومی یعلمون
24= جهت دفع تب بر نخی خوانده به گردن ببندد : انی امنت بربکم فاسمعون
25= جهت درد کمر بشمک و زعفران نوشته با خود دارد: ب
بسم الله الرحمن الرحیم
هرروز،روز عاشوراست،حسین زمانت را اگر نشناسی،در زمره سپاه یزیدیانی...
چیکارکنیم تا جزو یاران امام زمانمون باشیم؟ودر زمره سپاه دشمن نباشیم؟
در وهله اول ترک گناه وانجام واجبات،همینکه اینارو انجام دادیم امام زمان خودش دستمونو میگیره و مارو از تاریکی به سوی نور میبره.
درمجالس عزاداری اشکتون اومد،دعابرای ظهورامام زمان یادتون نره
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
هرروز،روز عاشوراست،حسین زمانت را اگر نشناسی،در زمره سپاه یزیدیانی...
چیکارکنیم تا جزو یاران امام زمانمون باشیم؟ودر زمره سپاه دشمن نباشیم؟
در وهله اول ترک گناه وانجام واجبات،همینکه اینارو انجام دادیم امام زمان خودش دستمونو میگیره و مارو از تاریکی به سوی نور میبره.
درمجالس عزاداری اشکتون اومد،دعابرای ظهورامام زمان یادتون نره
اللهم عجل لولیک الفرج
 
خرید شتر مرغ پرواری
این روز ها پرورش شترمرغ پرواری یکی از کارهایی است که حتما در رابطه با آن چیزهایی شنیده و یا مطالبی خوانده اید .
بحث پرورش شترمرغ را میتوان از بحث های داغ این روز ها دانست .
همانطور که قبلا هم خوانده و یا شنیده اید بحث پرورش شترمرغ سختی های فراوانی دارد اما :
 
 
 ادامه مطلب..... 
 
ادامه مطلب
سلام بچها...
 
براتون یه فیک آوردم که خودم خوندم و شدیداااااا خوشم میاد ازش...
خیلی عاااالی بود اصلا با قلب و روح آدم بازی میکنه...
.
.
.
توضیح:
تو دل تاریکی بودن خیلی سخته..اینکه هرروز صبح پاشی و دنیات
رو نشناسی..اینکه بیدار شی و همه جا سیاه مطلق باشه...
ولی اگه یکی پیدا بشه که بتونه زندگی اتو تغییر بده..عاشقت باشه...فقط برای تو باشه..حاضری بذاری چشمات بشه؟!
.
.
.
فیک let me be your eyes
couple: Vkook
+18
romance
lovely
 
 
download
 
 
 
الان یک ماه بیشتره کرونا اومده
عید نتونستم برم تهران
دلم خیلی تنگ شده برای مامانم اینا
هرروز بیشتر روزمرگی با خودش منو غرق می کنه
بیشتر آشپزی، سریال دیدن و کتاب خوندن
جدیدا دو تا کتاب گرفتم که بخونم ولی حوصله شروعشو ندارم
امروز بعد از کلی وخت حمام رو درست کردیم، کفش آب میداد به راهرو. مجبور شدیم کل کاشی ها رو عوض کنیم.
یه دار قالی خریدم ولی مدتهاست داره خاک می خوره، دیگه علاقه ای بهش ندارم
علاقه ای به هیچ چیز ندارم.:(
گریزان‌اند از حقیقت، چون به صورت دل بسته‌اند. گریزان‌اند از کلام خوشان، چون به اندوهگینان و به عارفان ظلمت دل بسته‌اند. از خویش گریزان‌اند، زین سبب است این همه به دیگران آویخته.

از موسیقی گریزان‌اند، چون به نواهای کهنه دل بسته‌اند. موسیقی نویی‌ست. از هنر گریزان‌اند، چون هنرْ تغییر مدام است، و از تغییر گریزان‌اند، چون تغییرْ رسم بی‌رسمان است. بی‌رسمی، رسم جسوران است. صوفیان هوایند و هوشان بی‌هوست.

به خود می‌خوانم و از خود وا می‌کن
یکی از دغدغه‌ها و سؤالات پرتکرار طلاب عزیز در پایه هفت این است که بعضی می‌گویند دروس سابق اعم از ادبیان، منطق، فقه و اصول را ضعیف خوانده‌اند و چگونه می‌توانند جبران کنند، بعضی هم می‌گویند دروس سابق را خوب خوانده‌اند اما از حافظه‌شان رفته است. به طور کلی راه اصلی برای جبران نقائص گذشته این نیست که دوباره آن کتاب را درس بگیرید و مباحثه کنید بلکه
ادامه مطلب
1- اگر ساعت 12 ظهر هوا بارانی باشد آیا می‌توان انتظار داشت هوا در 72 ساعت بعد آفتابی شود؟
 
2- یک خیاط پارچه ای به اندازه 16 متر دارد و هرروز 2 متر از این پارچه را می‌برد. آخرین تکه از این پارچه روز چندم بریده خواهد شد؟
 
3- اگر پنج چرخ خیاطی در طول زمان پنج دقیقه بتوانند پنج تی شرت بدوزند چند دقیقه لازم است تا 100 چرخ خیاطی 100 تی شرت بدوزند؟
 
4- به چه سوالی هیچگاه نمی‌توانید پاسخ نه دهید ؟
 
5. من ساعت 8 شب به رخت خواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ ب
میام بگم کاش دانشگاهم عوض میشد، رشته‌ام عوض میشد، بچه‌های رشته‌مون کلا عوش میشد میبینم دلم نمیخواد و&کاقعا... ولی من نمیتونم هرروز هعی تپش قلب ناشی از حرص خوردن و عصبانیت رو تحمل کنم.
من نمیتونم این حس بد لحظه‌های دیدنت و حتی بعدش و تحمل کنم، حالا یا حالم و به هم میزنی یا عصبیم میکنی یا دوست دارم یا یه مرگی این وسط هست که میدونم توام دچارشی فقط کاش بگذره کاش یه چیزی بشه که تموم بشه...
.
.
آسمونم دلگیر و تیرس مثل آخرین لحظه قبل از یه بارون شدید
انقدر مخالفت شنیدم و رفتار های سرکوب کننده دیدم موقع ابراز خواسته ها و گفتن تصمیم هام و انقدر بهم القا شده که سرتا پا اشتباهم که حالا هم میترسیدم به مشاورم پیام بدم باهاش حرف بزنم تا منو به چالش بکشه و ازش راهنمایی بگیرم! چرا؟ چون میترسیدم از اینکه نکنه اضطرابم سر باز کنه و من  نتونم از حرفم دفاع کنم و اونم مثل بقیه جای اینکه دردمو بفهمه قضاوتم کنه.
عذابی که میکشم از بلایی که رفتار ها سر روح و روانم آورده باعث میشه هرروز آدم مسببش رو مورد عنای
تواناترین کوهنوردان کسانی هسنتند که به قله ی دلها صعود کنند:)
وقتی تولد یافتم گریستم و هرروز نشان میدهد که چرا گریستم:(
بعضی از مردم احساس تنهایی میکنند زیرا بجای پل دیوار میسازند
زندگی نمایشی است که هر کس در آن بازی خودش را میکند
بزرگی یک نفر در آن است که بتواند کوچکی خودش رابپذیرد
یک وجدان بیدار از هزارشاهد خوبتر و با ارزشتر است
به بعضی از آدمها نگویید سنکدل،دل سنگها میشکند:(
 
 
 
ادامه مطلب
اقا سلام 
این روزا خوبه
ینی نه که اتفاق بدی نیوفتاده
همین خوبه دیگه
راستییی باخدا آشتی کردم نماز میخونم
پاییز و هواش یاد دوسال پیش میندازه منوهمه چیزو یادمه خاطرات و حس هام گریه هام موسیقی ای ک گوش میدادم آرزوهایی ک داشتم
 
واو لعنت به کنکور
هنوزم حس میکنم خرابیی که تو من به وجود اورد...
خوشحالم ک بیشتراز دوسال باهاش درگیر نبودم
بگذریم
اوضاع احوال دانشگاه ب نظر خوب میاد
امروز یکی بهم گل داد  
خل شدم رفت
امیدوارم حالم هرروز بهترباشه و تمرکزم
از صبح کلاس و بخش داشتم و تایمای اضافی هم توی فانتوم پروتز بودم.تنهااستراحتم ده دقیقه ناهار بود از هفت صبح.اومدم یه چیزی از کمدم بردارم و بدو بدو برم سراغ کارم که یهو خودمو توی آینه رختکن دیدم.بعد از اون ذهنم درگیر شد.
قبل دانشگاه اصلاااا اهل آرایش و درگیریش نبودم.اوایل دانشگاه نهایت آرایشم ضدآفتاب بی رنگ!و گااااهی رژ لب بود.کم کم درگیرش شدم و تیکه تیکه آرایشم زیاد میشد تا جایی که پارسال هرروز برای دانشگاه باید کرم پودر و ریمل و رژ و خط چشم و گ
این دومین غروب جمعه ست که من دارم بیشتر کار می کنم.
هفته پیش یه دفترچه درست کردم و کل کارام رو اون تو نوشتم.
هرروز یه تعدادیش کم شد و یه تعداد دیگه ای بهش اضافه شد.خوبیش اینه که دیگه هاج و واج نمی مونم که چی کار دارم و چی کار باید بکنم.
+ بعضی اتفاقات مثبت، یهویی تو زندگی رخ می دن، نمیشه از قبل براشون برنامه بریزی.
++می خوام دیگه مثبت اندیش باشم.
یک سری از رفتارها وقتی مدام و هرروز تکرار بشن تبدیل می شن به عادت ، قطعا این عادت خیلی از مواقع به نفع ماست و خیلی از مواقع هم به ضرر ما ! ما هم اگر نگاهی به خودمون بندازیم به عادت های بدی می رسیم که شاید سال هاست دوست داریم تبدیلش کنیم به یه عادت خوب اما ناموفق بودیم .
تعهّد خیلی کمک کنندس بطوریکه اگر واقعا با خودمون عهد ببندیم که تغییر کنیم و پای هر سختی که در پی داره بمونیم ، کار شدنی هست ..
ادامه مطلب
نشستم گوشه ی استیشن پرستاری و به زحمت تمرکزم رو روی جزوه نگه میدارم...مرد مأمور بیمه برای پرستار صحبت میکنه از اینکه دخترش بیست و یک ساله شد و تصمیم گرفت عروسش کنه.به زنش گفته طی یکی دو ماه بهش آشپزی و شیرینی پزی یاد بده بقیه اش با من!!!!
مرد PHD رشته ای مرتبط به بیمه داره.خوشتیپه و هرروز با کت و شلوار جدید میاد بخش.ماشین خارجی شاسی بلند(!)سوار میشه و از سفر خارجی که تطعیلات عید با خانواده رفته حرف میزنه...
حالا من ماندم و کتاب و جزوه ای که روی میز رها
{امام زمان(عج) از منظر روایات - شماره 40}
 
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده...
 
امام جواد(ع) میفرمایند: "در آینده نزدیک، اقوامی را دسته دسته از دین خدا خارج خواهند ساخت و زمین با خونهایی از آل محمد رنگین خواهد شد، آنان که بی موقع و نابهنگام قیام میکنند و چیزی را که میطلبند، به آن نخواهند رسید... مَثَل آنان مانند جوجه ای است که پرواز کند و از آشیانه خود فرو افتد و کودکان با آن به بازی بپردازند."
[غیبت نعمانی، باب ١١]
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح /
شما که در آزمون‌های تابستان شرکت می‌کنید قطعا هدفتان متفاوت است و از همین ابتدا به فکر پیشرفت کردن هستید. درواقع ممکن است شما هدف قبولی در مدرسه‌ی تیزهوشان و یا ورود به مدرسه‌ی نمونه دولتی را داشته‌باشید. اگر طبق برنامه‌ی راهبردی‌ی کانون درس بخوانید و از همین ابتدا کتاب‌های تست را به‌خوبی بشناسید و به دقت حل کنید، به نتیجه‌ی دلخواهتان می‌رسید.
بهتر است در تابستان استفاده از کتاب تابستان فراموش نشود. طبق برنامه‌ی راهبردی پیش‌خوانی
مدرسه ی من تو مرکز استانه و محل زندگی من توی یکی از شهرهای استان در نتیجه من هرروز یه مسیر نیم ساعت چهل دقیقه ای رو برای رسیدن به مدرسه باید طی کنم 
توی مسیر همیشه ما از یه باغی رد میشیم که سه چهار متر جلو تر از اون باغ یه تک درختی وجود داره که همیشه اولین درختیه که شکوفه میده 
یجورایی میتونم بگم پیام اور بهاره 
امروز نگاهم بهش افتاد و دیدم که پر از شکوفه شده شکوفه های صورتی کمرنگ 
یهویی دیدم که نه جدی جدی داره بهار میشه 
چقدر زود میگذره !
گنده‌لاتِ لات‌ها لات محله‌ی ما را تهدید کرده است. لاتی که تا دیروز اهل محل از او شکایت داشتند امروز به حمایت از او همگی دستمال به دست داشتند. زورگویی‌ها و زورگیری‌های او را فراموش کرده‌اند تا لات محله‌ی ما نزد گنده‌لات لات‌ها موش نشود. می‌گویند لات محله‌ی ما هر چه قدر هم بد باشد بچه محل ماست، اگر ما امروز نگوییم من هم یک لات هستم، فردا پیش گنده‌لات لات‌ها هر چه قدر هم زارت و زورت کنیم فایده‌ای ندارد. اگر ما امروز پشت لات محله‌مان نایس
یکی از مشکلاتی که معمولا در دعاوی حقوقی پیش می آید این است که خوانده (کسی که دعوی علیه او طرح شده است. به دادگاه فراخوانده می‌شود تا به دعوای خواهان پاسخ دهد) در طول مدت دادرسی خواسته (مال مورد دعوا) را به افراد دیگر منتقل می کند و یا بعضا اقدام به آسیب زدن به خواسته می کند. بنابراین قانون گذار در نظام حقوقی ایران برای جلوگیری از هرگونه تضییع حقوق خواهان (کسی که دعوایی را طرح می‌کند و از دادگاه می‌خواهد به امری رسیدگی کند)، راهکار قرار تامین خ
خب آبان هم تموم شد! توی آبان چالش ۳۰ روز ۳۰ ساعت کتابخونی رو داشتم. ۷ روزش رو کتاب نخوندم. در کل ۱۰ تا کتابو تموم کردم. و بعد از به مدتی که از کتاب دور افتاده بودم چالش خوبی بود برام. 
اما بریم سراغ چالش آذر : 
برای این ماه قصدم اینه هرروز حداقل دو ساعت درس بخونم. و اگه مجموع ساعات مطالعه‌ی درسیم در پایان ماه به ۱۲۰ ساعت برسه ( یعنی دو برابر چالش) ، یه جایزه به خودم میدم. هنوز تصمیم نگرفتم چه جایزه‌ای. راستش نمیدونم چه چیزی میتونه خوشحالم کنه. یکم پ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها